ماشین عوضی
این مطلب مربوط به وبلاگ قدیم بنده است که در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۹۰ نگاشته شده و به دلیل اینکه آن وبلاگ دیگه وجود نداره برخی از مطالبش رو انتقال دادم به این وبلاگ
سلام به همه دوستای گل و مهربون خودم امیدوارم خوب و خوش سلامت باشید
یک خاطره ای رو می خوام این دفعه تعریف کنم که هم یکم خنده دار هست و هم کمی عجیب
هفته پیش بود که به برای کاری مجبور شدم برم ماشین یکی از آشناهامون رو برای کاری قرض بگیرم برای همین بود که صبح زود رفتم محل کارش و رفتم داخل دیدم که سرش خیلی شلوغ هست من هم چون نمی خواستم زیاد مزاحم بشم گفتم سوئیچ رو بده من میرم و مزاحم نمی شم فقط ازش پرسیدم که ماشین همونی هست که اونطرف خیابان پارک شده یا نه که گفت آره همونه
من هم سوئیچ رو گرفتم و رفتم آنطرف خیابان دو تا ماشین شبیه هم بود من هم سوئیچ رو انداختم تو ماشین اولی دیدم در باز شد و سوار شدم و به هوایی که ماشین همین هست حالا نگو ماشین آن نبوده و ماشین کناریش بوده و سوئیچ این دوتا ماشین به هم می خورده
ما هم از هم جا بی خبر سوار ماشین شدیم و رفتم کارم رو انجام دادم و بی خبر از اینکه ماشین رو اشتباهی سوار شدم و این ماشین ماشین اصلی نیست
خلاصه حدود ساعت ۱۰ بود که کارم تمام شد برگشتم و سوئیچ رو پس دادم و اتفاق خاصی هم نیفتاد
حالا شب خونه که بودم بابا می گه حامد صبح که شما رفتی ماشین کی رو برداشتی می گم خب ماشین فلانی رو دیگه
می گه نخیر عزیزم شما ماشین مردم و سوار شدی و رفتی دور هاتو زدی و برگردوندی
حالا بگو من بدبخت دیدم ماشین بنزین نداشت رفتم بنزین لیتر ۷۰۰ تومان ریختم حلق اش
حالا صاحب بنده خدا ماشین هم رفته پلیس و آگاهی و …. رو آورده و ما هم برای خودمون تو شهر یا خیال راحت و بی خیر از همه جا می چرخدیدیم .
ولی در کل حلا درسته این وسط یک اشتباهی رخ داده ولی اشتباه بزرگتر به گردن شرکت فخیمه خودرو سازی بوده که کلید ماشین هاش به هم می خورده .
اینقده این خاطره اون شب برای من عجیب و خنده دار بود که تا تو خواب می داشتم می خندیدم
خاطره خوبی بود- همیشه شاد و خندان باشید
